فرصتي براي تقويت فرآيند رشد

شايد مهمترين جنبه فرآيند رشد، بازي باشد. « ژان پياژه » روانشناس كودك معتقد است : « بازي، تفكر كودك است.»
اين جمله از يك طرف، شأن و منزلت بازي و از طرف ديگر فلسفه وجودي بازي را بيان ميكند. بازي، اولين و بديهي ترين چيزي است كه كودك با آن مواجه است. هر سني، بازي خاص خودش را ميطلبد و اين موضوع برمي گردد به ميزان رشد يافتگي هرفردي كه بنا به سن خاص، به بازي متناسب و خاص خود پرداخته است يا نه.
اما بازيهاي رايانهاي در دنياي امروز، با وجود پيامدهاي متفاوتي كه از آن ناشي مي شود، وسيله اي براي سرگرمي به مدت طولاني شده است و هيچ سن خاصي هم نمي شناسد. در بازيهاي رايانهاي، برانگيختگي هيجانات به گونه اي اتفاق ميافتد كه استفاده كنندگان از اين بازيها، گاهي، به دليل استفاده بيش از حد، خود را در دنياي واقعي، جاي قهرمانان اين بازيها مي گذارند. اينگونه بازيها به برانگيختگي هيجاني فرد دامن ميزند و مي تواند خطرناك باشد.
بدين ترتيب كه بازيهاي رايانهاي، بر اثر هيجاناتي كه در فرد ايجاد ميكند، ارگانيسم محركات زير آستانه اي را تحريك ميكند و ممكن است طي فرايندي به خشونت تبديل شود. از سوي ديگر، فرد در بازي رايانهاي، از آنچه كه عيني، تجربي و واقعي نيست، فاصله دارد، لذا درگيري او نيز در حين بازي درگيري واقعي نيست، در حالي كه در يك بازي گروهي سنتي خود بچهها نقش دارند و مي توانند سطح ارتباطاتشان را با دوستانشان تشخيص دهند، اما در بازيهاي رايانهاي، خود فرد تنهاست و تسلط تام به بازي دارد و
مي تواند يك قسمت را بارها و بارها تكرار كند تا برطرف مقابل غلبه كند و پيروز شود و نتيجه بازي را آنگونه كه خودش ميخواهد رقم بزند، بنابراين سطح هيجاني او به حد بالاي خود رسيده كه همان دامن زدن به برانگيختگي هيجانات است.
اين در شرايطي است كه بسياري از بازيهاي رايانهاي مثل بازي شطرنج طرف مقابل را به فكر كردن، انديشيدن و حتي تفكر خلاق سوق مي دهند. به عبارتي تبعات مثبت اين بازيها را در شكل موجه آن نبايد فراموش كرد. بازيهاي رايانهاي، مهارتهاي چشم و گوش را بالا مي برند، تا آنجا كه بتوانند كاملاً هماهنگ با هم كار كنند. از طرف ديگر عكس العملهاي سريع بهموقع را در او تقويت ميكند و تصميم گيري عقلاني و آني را به او ياد ميدهند. همچنين تخليه هيجاني به شكلي مطلوب نيز مي تواند يكي ديگر از اثرات مثبت بازيهاي ويدئويي باشد.